یادداشت| ترکیه و آمریکا، از رفاقت تا تهدید
به گزارش خبرگزاری رسا، اقدام جدید مجلس سنای آمریکا و به رسمیت شناختن ادعای تاریخی نسلکشی ارامنه و بررسی اعمال تحریم علیه ترکیه٬ در واقع تکمیل روند تهاجمی مجلس نمایندگان این کشور علیه ترکیه است.
قطعنامه به رسمیت شناختن نسلکشی ارامنه از سوی آمریکا پیشتر در مجلس نمایندگان این کشور با 405 رای موافق در مقابل 11 رای مخالف تصویب شده بود.
در ماجرای تصویب این طرح در مجلس نمایندگان با رای قاطع نانسی پلوسی و رفقای او در حزب دموکرات٬ تیم سیاست خارجی ترکیه در آمریکا شامل سردار کلیچ سفیر ترکیه در آمریکا٬ فریدون سنیرلی اوغلو سفیر دائم ترکیه در سازمان ملل و مهمت علی یالچین داغ از کارآفرینان مشهور و مسئول شورای ترک ـ آمریکا٬ به تکاپو افتاد تا با کمک گرفتن از ظرفیتهای مختلف و دیدارهای چاووش اوغلو٬ ابراهیم کالین و دیگران٬ راهی برای آن پیدا کند که دست کم 3 تا 5 سناتور٬ به عنوان دوست در کنار ترکیه بمانند و مانع از تصویب این طرح در مجلس سنا شوند.
کما این که در نوبت پیشین٬ سه سناتور مانع از تصویب قطعانامه شده و اعلام کرده بودند که چنین اقدامی علیه منافع ملی آمریکا است و به روابط واشنگتن – آنکارا ضربه میزند. اما روز پنجشنبه٬ آنان در کمال ناباوری دیدند که برخلاف روال سالیان اخیر٬ حتی یک سناتور٬ حاضر نشد از ترکیه دفاع کند.
برخلاف انتظار آنکارا٬ حتی «لیندزی گراهام» سناتور ایالت کارولینای جنوبی که در جریان سفر «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه به واشنگتن، یک بار به صورت فردی و یک بار به صورت گروهی با او دیدار کرده بود٬ حاضر نشد به تیم آنکارا یاری برساند و به عبارتی روشن٬ دموکراتها و جمهوریخواهان که در مسائلی همچون استیضاح ترامپ٬ رو در روی هم میایستند و منافع متضاد دارند٬ در مساله به رسمیت شناختن ترکیه٬ در یک صف واحد و متحد موضعگیریکردند.
برخی از این سناتورها نشان دادند که چنین اقدامی برای آنها یک آرزوی قدیمی و مهم بوده است.
«آدام شیف» رئیس کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا پس از تصویب این قطعنامه با بیان این که واشنگتن هیچگاه منکر کشتار گروهی ارامنه نبوده، علیه ترکیه موضعگیری و اعلام کرد:« 19 سال جنگیدیم تا کشتار ارامنه توسط دولت عثمانی به رسمیت شناخته شود.»
با توجه به تابلوی کنونی٬ میتوان گفت در این ماجرا٬ دستگاه دیپلماسی ترکیه نتوانست کاری از پیش ببرد چرا که همه شواهد نشان میدهد که اراده حاکمیتی و ملی آمریکا و همچنین تاثیر لابی ارامنه٬ این بار بسیار قدرتمندتر از پیش٬ عمل کرده است.
در این شرایط٬ جمعبندی وضعیت فعلی رابطه چنین است: رابطه وارد مسیر جدید شده و به رسمیت شناختن ادعای تاریخی نسلکشی ارامنه و بررسی اعمال تحریم علیه ترکیه٬ نشان میدهد که احتمالاً در گامهای بعدی نیز٬ آنکارا باید منتظر نگرشهای تهاجمی واشنگتن باشد.
آیا موضوع روابط ترکیه با روسیه٬ بهانه است؟
دوران اقتدار دونالد ترامپ در آمریکا٬ دوران عجیبی است که در آن٬ گویی روابط خصمانه با روسیه تا حدی تغییر کرده و گویی شاهد ایستادن رئیس جمهور آمریکا بر قله منفعتپرستی و تعریف تمام مسائل سیاسی و بینالمللی از دریچه واحد اقتصاد و بازرگانی هستیم.
در چنین شرایطی انتظار میرفت که نزدیک شدن ترکیه به روسیه و خرید سامانه موشکی اس 400 واشنگتن را خشمگین نکند. اما این مساله٬ بیش از اندازه برجسته شد و حالا دولت ترامپ٬ وزارت امور خارجه و پنتاگون٬ به گونهای رفتار میکنند که گویی ترکیه با خرید اس 400 دست به گناه غیر قابل بخشودنی زده و مستلزم تحمل مجازاتهای متعددی همچون محروم شدن از هواپیمای نسل پنجم جنگندههای اف 35 و اخراج از گروه تولیدکنندگان قطعات این هواپیما و همچنین مجازات تاریخی در مورد مساله ارامنه است.
اما آیا واقعاً مساله فقط خرید اس 400 و عدم انطباق آن با سامانه دفاعی ناتو است؟ در پاسخ باید گفت: اگر چه مساله اس 400 و نزدیک شدن ترکیه به روسیه از منظر سناتورهای ملیگرا٬ یک بهانه طلایی و قابل دفاع است، اما موضوع به همین جا ختم نمیشود و باید از دو بُعد دیگر نیز به این قضیه پرداخت:
1.مکانیسم خاص تصمیمگیری و سیاستسازی در مجلس سنا و نظام سیاسی آمریکا به گونهای نیست که شخص رئیس جمهور و تیم او همه کاره باشند و حتی نباید انتظار داشت در بدنه یکی از دو حزب دموکرات یا جمهوریخواه٬ نسبت به یک مساله٬ دیدگاه واحد و همسان وجود داشته باشد.
این موضوع در عین حال در مورد سازمان جاسوسی سیا٬ وزارت دفاع و اندیشکدهها و اتاق فکرهای متعدد پنتاگون و همچنین کنسرسیومهای عظیم اقتصادی٬ شرکتهای چندملیتی تاثیرگذار بر تصمیمات واشنگتن و لابیهای مقتدر اسلحهساز صدق میکند و موضعگیری سفت و سخت در برابر ترکیه را باید برآیندی از مجموع کنش و واکنشهای پیدا و پنهان این عوامل دانست که در چارچوب منافع اقتصادی و سیاسی و همچنین بازیهای اطلاعاتی و امنیتی٬ هر کدام از آنها٬ نگرش متفاوتی به مسائل مختلف دارند.
2.جمع قابل توجهی از سیاستمداران و کارشناسان آمریکایی٬ به ویژه آن دسته از کارشناسانی که دارای صبغه حاکمیتی و امنیتی بوده و نگرش فراجناحی دارند٬ به شدت از سیاست خارجی آمریکا نومید شده و تصمیمات و اقدامات ترامپ و تیم او در صحنه پرچالش خاورمیانه را شکستخورده و غیرقابل دفاع تلقی میکنند و بر این باورند که لازم است در برابر رفتارها و کنشهای منطقهای بازیگران٬ واکنش قاطعانه و قدرتمندانه نشان داده شود و لذا برای آنان٬ قابل قبول نیست که ترکیه در بازی سوریه٬ به راحتی به آمریکا فشار بیاورد و پس از انجام یک حمله گسترده٬ ارزیابی مقدمات را در یک نشست فرمالیته با مایک پنس معاون رئیس جمهور انجام دهد اما تکلیف نهایی نتایج عملیات را در سوچی و با پوتین٬ نهایی کند.
تبعات داخلی برای آکپارتی
اقدامات آمریکا علیه ترکیه در شرایطی صورت گرفته که چند تن از مهمترین سران و وزرای اسبق حزب عدالت و توسعه از صف اردوغان و یاران او جدا شده و در حال تاسیس احزاب جدید هستند و طیف گستردهای از مخالفین اردوغان نیز معتقدند که او باید در سیاست خارجی خود تجدیدنظر کرده و در مسیر عادیسازی رابطه با سوریه قدم بگذارد.
در چینن شرایطی٬ به نظر میرسد که گارد محکم آمریکا و ضربات جدیدی که به ترکیه وارد کرده٬ میتواند خوراک خبری و اجتماعی مناسبی برای تهییج افکار ملیگرایان و محافظهکاران طرفدار اردوغان باشد.
اما در عین حال٬ اگر این روند سیاست ضدترکیهای آمریکا٬ رنگ و بوی تحریم اقتصادی به خود بگیرد٬ حزب عدالت و توسعه برای مدیریت فضای سیاسی و اجتماعی کشور و اقناع افکار عمومی٬ مشکلات جدیدی را پیش روی خود خواهد دید.